این‌روزها در حیاط پژوهشگاه«رویان» چه می‌گذرد؟/ مصائب زوج‌های نابارور سرگردان در تهران

0

سرشان را پایین انداخته اند و با اندوه می گویند که یک سال است از یکی از شهرک های اطراف تهران به امید درمان و فرزنددار شدن به رویان می آیند اما هنوز برای عمل اصلی آماده نشده اند. آقا می گوید بماند که چقدر هزینه رفت و آمدمان می شود اما برای ما که در تهران جایی نداریم، شرایط پر استرس تر و دشوارتر است.خانم چشمش را به سنگفرش های بیمارستان انداخته و حوصله صحبت ندارد!

این‌روزها در حیاط پژوهشگاه«رویان» چه می‌گذرد؟/ مصائب زوج‌های نابارور سرگردان در تهران

به گزارش «نبض‌بیمه»؛  پا روی سنگفرش های سفید و صورتی می گذارم که کعبه امید و آرزوی زوج های نابارور پس از خداوند در تهران است. همه زوج های نابارور و کسانی که دچار ضعف فرزندآوری هستند تصورشان این است که رویان رویای فرزنددار شدن است که با کمترین هزینه نسبت به بیمارستان های خصوصی می توانند فرزندار شوند.

در همین حین که به در اصلی پژوهشگاه و بیمارستان برسم ، توجهم را درختان سبز و زرد کوی رویان و داخل حیاط که از بین حفاظ های پژوهشگاه سر بر آورده اند، جلب می کند رشد این درختان در لابه لای میله ها  و آهن ها در همین فصل پاییز چه شبیه آدم هایی است که به این پژوهشگاه قدم گذاشته اند ، نابارور هستند و به این امید آمدند که مانند این گیاهان از شوره زار یأس و ناامیدی که در وجودشان، رهایی یابند و از پس مشکلات بر بیایند چقدر این گیاهان و درخت ها شبیه انسان ها هستند که می خواهند برویند و صاحب فرزند و بار و خانواده شوند.

همینطور که قدم می زنم با خودم مرور می کنم که طبق آمارهای موجود 25درصد زوج های در سن باروری یعنی چیزی حدود سه و نیم میلیون نفر نابارور هستند و سالانه 88هزار زوج دیگر هم به این آمار اضافه می‌شود. یکی از بزرگترین مشکلات زوج‌های نابارور در کشور ما بحث هزینه درمان است. در کنار آن بسیاری از اوقات این زوج‌ها درگیر افسردگی، انزوای اجتماعی و حتی طلاق هم می‌شوند. نتیجه یک تحقیق می‌گوید میزان افسردگی در زوج‌های نابارور به اندازه و یا حتی بیشتر از افسردگی در کسانی است که سرطان را تجربه می‌کنند.

در فرآیند درمان 15 تا 35درصد زوج‌های نابارور نیازمند انجام عمل پیشرفته تلقیح آزمایشگاهی و لقاح مصنوعی (آی وی اف) هستند. این عمل‌ها حدود 25 تا 30 درصد منجر به باروری می شوند ولی به دلیل هزینه بالایی که برای زوجین در بر دارد؛ برخی از ادامه درمان صرف نظر می‌کنند.

سایر عمل های ناباروری شامل آی یو آی، رحم اجاره ای و .. هستند که مقوله های متفاوتی اند و بیشتر موارد به همان بحث (آی وی اف) می رسد. مطابق آیین‌نامه وزارت بهداشت 85درصد تعرفه دولتی انواع عمل‌های کمک‌باروری برای زوجین تحت درمان در مراکز طرف قرارداد در قالب یارانه پرداخت می‌شود. با توجه به اینکه هزینه واقعی یک سیکل کمک‌باروری (عموما به روش آی سی اس آی) حدود 70میلیون ریال است و یارانه پرداخت شده از سوی وزارت بهداشت در سال 1398 به میزان 25.000 تعیین شده است. در حال حاضر پوشش یارانه‌ای حدود 30درصد هزینه مورد نیاز برای طی دوره درمانی است و تنها در مراکز درمان ناباروری دولتی برخی شهرها و برای زوجین با شرایط خاص قابل دستیابی است.

به حیاط پژوهشگاه می روم ، عده ای از زوج ها و خانم ها و آقایان تک به تک نشسته اند یا با گوشی های همراه خود سرگرم اند یا با تلفن صحبت می کنند و به سنگ فرش ها نگاه می کنند. از پله ها بالا می روم و از چند نفر می پرسم، باز هم عده ای در انتظار نشسته اند منتها نسبت به توقعی که از شلوغی رویان داشتم و شنیده ام تعداد کمتری از زوج ها مراجعه کرده اند احتمالا علتش هم کرونا و شیوع آن است، به سمت پذیرش می روم و می پرسم : ببخشید اگر بخواهیم وقت بگیریم چه شرایطی وجود دارد؟، خانم متصدی پذیرش هم با خوش رویی می گوید که همراه همسرتان حتما باید باشید و من برای نیمه ماه می توانم برای شما وقت بگذارم تا پزشک را ببینید و بعد هم تشکیل پرونده بدهید و درمانتان را شروع کنید. تشکر می کنم و از او دور می شوم.

به سمت صندوق می روم چند نفر متصدی صندوق هستند از یکی از آقایان می پرسم که می خواستم هزینه «آی وی اف» و درمان صفر تا صد آن را بپرسم، آقای متصدی صندق هم می گوید که برای آی وی اف از همه هزینه ها که شامل دارو و پزشک و عمل می شود شما باید نزدیک به دوازده ـ سیزده میلیون کنار بگذارید. با تعجب می پرسم که من شنیده بودم هزینه ها خیلی کمتر است اما اومی گوید که الان شرایط اینطور است منتها اگر عمل آی یو آی داشته باشید نزدیک به دو تا سه میلیون هزینه تان می شود.

یک سال است در رفت و آمدیم و هنوز منتظریم

روی صندلی با فاصله از زوجی می نشینم که مشغول آرام صحبت کردن با هم هستند خانم چادر مشکلی به سر دارد و با ماسک تقریبا هیچ یک از اعضای صورتش مشخص نیست همسرش هم سرش را پایین انداخته و آرام صحبت می کند. قدری که می نشینم  کنجکاو می شوم ببینم شرایط آنها برای روند درمان چطور است. عذرخواهی میکنم و از خانم می پرسم : ببخشید می تونم بپرسم از کی برای درمان اقدام کردید و در چه مرحله ای هستید. خانم سرش را پایین انداخته به سنگ فرش ها نگاه میکند و جوابی نمی دهد اما همسرش با خوش رویی می گوید که ما نزدیک به یک سالی است که می آییم و می رویم اما هنوز به شرایط مناسب برای عمل همسرم نرسیده است.

 میپرسم چرا؟ و او می گوید که همسرم چند عمل جراحی در این بین برایش پیش آمد که البته برخی به باروری ارتباط و برخی نداشت به همین دلیل روند کارها عقب افتاد اما الان دیگر شرایط بهتر شده و امیدواریم که بتوانیم در این ماه عمل را انجام دهیم. برایشان آرزوی فرزنددار شدن و سکوت میکنم اما آقا گویا تمایل به صحبت دارد و ادامه می دهد: می دانید خانم شرایط برای رفت و آمد ما به اینجا خیلی مساعد نیست ما از هشتگرد می آییم در طی این یک سال خیلی سخت بوده و اینها همه استرس است بماند که هزینه های درمان هم بالا رفته است و بیمه ای هم کار ما را تقبل نمی کند. باز  هم همسرش فقط به من نگاه می کند و من هم لبخند می زنم وابراز امیدواری میکنم که این بار حتما نتیجه بخش خواهد بود و آنها دعا می کنند. سن و سالشان کم نیست  اما گویا خسته هستند، صورتشان آفتاب سوخته است خانم چادر را به سرش کیپ می کند و به من نگاه می کند و من هم برایشان آرزوی سعادت و فرزنددار شدن میکنم و از آنها دور می شوم.

بعد از 7 سال ناامیدی دوباره به اینجا برگشتیم

فضا برایم سنگین شده است. به حیاط می روم تا نفسی تازه کنم زوج های زیادی را میبینم که در حیاط نشسته اند احتمالا درروند درمان هستند و به خاطر فاصله اجتماعی به داخل نمی آیند تا نوبتشان شود، شاید هم منتظر همسرشان هستند یا اینکه نمی دانم.. باز هم با فاصله از یک زوج می نشینم ، مرد مشغول صحبت با تلفن همراه است قطع می کند و یک موسیقی آرام می گذارد اما صحبتی نمی کنند.  از آنها سوال میکنم: « فضولی منو ببخشید اما می تونم درباره حضورتون توی رویان یه سوالی ازتون داشته باشم؟ قطعا برای درمان اومدید اما خیلی مایلم بدونم که چه شرایطی دارید و راضی هستید از اینجا یا نه؟»

مرد مشکوک نگاه می کند اما با تعلل پاسخ می دهد که هفت سال پیش اولین بار به رویان آمدیم، بعد از دوا و درمان و عمل آی وی اف همسرم دو قلو حامله شد. ماه هشتم بارداری هفت نفر از اعضای فامیل و خانواده همسرم زیرآوار ماندند در قزوین و فوت کردند که در بینشان برادر همسرم هم آنجا بود.

بعد از شنیدن این خبر شوکه شدیم اصلا نفهمیدم چطور خبر را به همسرم دادم فقط یادم است که شب به من گفت دلم درد میکند و بعد هم او را سریع به بیمارستان بردم اما متأسفانه کیسه آب پاره شده بود و بچه ها نماندند ، یکی را هنوز در الکل نگه داشتیم! واقعه تلخی برای ما بود که با هزار جور خرج و دوا و درمان دخترهایمان نماندند. الان اگر بودند مدرسه ابتدایی می رفتند! ساکت می شود.

با ناراحتی سکوت و ابراز تأسف میکنم که آنها را یاد خاطرات بدشان انداختم اما بعد باز هم میپرسم خب بعد چه شد؟ باز هم برای درمان اقدام کردید؟ خانم جواب می دهد که از آن زمان دیگر همه چیز تغییر کرد آن حال و حوصله و روحیه سابق را نداشتیم سال ها طول کشید تا خودمان را پیدا کنیم حتی نفهمیدم چه شد که اینطور شد. حال الان دوباره انرژی و امید گرفتیم که اقدام کنیم و امروز اولین باری است که مجدد مراجعه کرده ایم ما همان دفعه اول هفت سال پیش جواب گرفتیم اما دیگر حکمت خدا در این بود که بچه ها به دنیا نیایند این بار امیدواریم که این اتفاق بیافتد.

از آنها می پرسم که شما هم در قزوین زندگی می کنید که مرد پاسخ می دهد که بله ما از قزوین می آییم و اتفاقا خانه هم نداریم اما خب لااقل این اندازه بار مالی را می توانیم بکشیم که برویم و بیاییم در هر حال برای یک روند درمان باید یک ماهی رفت و آمد کنیم کم کم تا اینکه به نتیجه برسیم گاها من دیدم زوج ها که چندین بار می آیند و می روند خیلی سخت است.

جایی برای استراحت نداریم. قبل از کرونا در خیابان چادر می‌زدیم

زوج دیگری در حیاط نشسته اند. به سمت آنها می روم و بعد از سلام و احوالپرسی خیلی تمایل به صحبت نشان نمی دهند انگار که دوست ندارند درباره خودشان اطلاعات بدهند من هم اصرار نمیکنم و دور می شوم اما در بخش دیگری از حیاط یک خانم مشغول ساندویچ خوردن است قدری تعلل میکنم تا غذایش تمام شود بعد به سمتش می روم و روی صندلی می نشینم از او نیز قصه زندگی اش را می  پرسم ، قبل از هر چیز می گوید که خانم از چه بگویم از بیمه نداشته و رویای فرزند دار شدن در جامعه ای که اتفاقا سیاستشان فرزندآوری است؟ چقدر باید این پله ها را طی کنیم به این بیمارستان و آن بیمارستان برویم آخرش هم بی نتیجه اگر پول نداشته باشی ، هیچ جا نگاهت نمی کنند.

باید یک جیب پر پول داشته باشی و به مراکز ناباروری بیایی، هر جایی که بروی اسمش این است که ده میلیون ، نه میلیون یا پنج میلیون اما تهش میبینی برای هر بار درمان با این همه استرس که باز هم جواب نمی‌دهد، اقلا بیست میلیون خرج کرده ای، قبلا می توانستیم این اطراف چادر بزنیم الان که دیگر برای کرونا اجازه این کار را هم نمی‌دهند. حتی در نمازخانه هم نمی توانیم استراحت کنیم. حال ما باید چه کنیم درحالیکه اینجا فقط اینکه بیمه تکمیلی پارسیان را قبول می کنند و ما هم از این بیمه نداریم؟

گفتن قصه من چه ارزشی دارد فقط ناراحت کردن خودم و شما و بقیه درحالیکه کسی صدای ما را نمی شنود که کاری بکند. هر دولتی که می آید یک سیاستی و یک سری طرح و برنامه که آخرش هم می رود و هیچ کار ی نمی کند ما دیگر بریده ایم، همسرم دیگر برای درمان همراه من نمی آید می گوید بی نتیجه است. حال ما هم یا باید طلاق بگیریم چون دیگر نمی تواند با بچه دار نشدن من کنار بیاید یا اینکه با  جنگ اعصاب  و دعوا او را بکشانم اینجا و او هم حوصله اش را ندارد ! می گوید اینجا و همه جا فقط بازی است و هیچ نتیجه ای ندارد!

سعی میکنم قدری قوت قلب و امیدواری به او بدهم اما برای او و آنهایی که سالهاست پشت این در ها هستند و این سنگفرش ها را گز می کنند چه امیدواری جز خدا می تواند باشد که اگر بخواهد رحمتش را شامل حال ما می کند.

مشکل بیمه های ناباروری ، طرح های به سامان نرسیده مجلس و مراکز دیگر باروری هنوز پابرجاست وقتی با خود یکی از مسئولان همین مراکز ناباروری برای تهیه گزارش صحبت میکنیم و او هم می‌گوید که خانم الان در این کرونا چه وقت این حرف هاست؟ مردم هزار مشکل دارند که آنها حل بشود بهتر است ، کسی حوصله نداردحرف بزند و حرف بشنود! پس کی و چگونه به داد دل خانواده هایی برسیم که حسرتشان صدای گریه یک نوزاد در منزل و بازی کردنش است حال چه کرونا باشد یا نباشد نمی توان آرزوهای 25 درصد زوج های نابارور را سرکوب کرد.

اجاره اتاق بدون سرویس بهداشتی نزدیک پژوهشگاه رویان شبی چند؟

قصه ها و غصه ها روی دلم سنگینی می کند اما برق نگاه هایی که می بینم نشان از امید دارد امیدی که اگر نبود مردم هم الان اینجا نبودند، از حیاط بیرون می آیم باز هم سنگ فرش های سفید و صورتی اما این بار یک چیز دیگر هم چشمم را می گیرد و آن هم تراکت هایی است که به در و دیوار نصب شده که نشان از اتاق خالی و سوییت دارد. کنجکاو می شوم ببینم در محله بنی هاشم چقدر می توانند مردم یک اتاق را برای نزدیک بودن به درمانشان کرایه کنند مخصوصا کسانی که در تهران زندگی نمیکنند و مجبور به رفت و آمد هستند.

با شماره گذاشته شده در تراکت تماس می گیرم، آقایی پاسخ می دهد و من می پرسم که شرایط و قیمت گرفتن اتاق و سوییت چیست، او می گوید: اتاق مخصوص مراجعه کننده های پژوهشگاه رویان اجاره داده می شود، قیمت تک اتاق ها از 135 تا 165 تومان و سوییت نیز شبی 300 تومن است. اتاق ها همه امکانات از جمله تخت و یخچال و وسایل مختلف دارد منتها سرویس حمام و دسشویی داخل اتاق نیست. فاصله اتاق ها هم پنج ـ شش دقیقه با ماشین تا رویان است.

دوباره بر می گردم روی سنگ فرش ها و موزاییک ها را می شمرم تا به انتهای کوچه می رسم برای همه کسانی که روزی روزگاری با امید به اینجا می آیند آرزوی خوشحالی و فرزنددار شدن می کنم اما باز هم مشکلات کماکان برجاست.

منبع: فارس

ارسال یک پاسخ

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید!
لطفا نام خود را در اینجا وارد کنید